محل تبلیغات شما

ما آدم‌های واقعن بی‌چاره‌ای هستیم. از ما بی‌چاره‌ها چیزی را، کسی را، خاطره‌ای را، کوچه‌ای را، اسمی را نگیرید. جیغ می‌کشیم. از تهِ تهِ تهِ دلمان زار می‌زنیم. می‌خشکیم و خیره به گوشه‌ای می‌مانیم. عینِ یک تکه گوشتِ غم‌گین و سرد! ما چیزِ زیادی نداریم. چیزی نمی‌توانیم داشته‌باشیم. همان اندک‌ها را که دل‌خوش‌کن‌ک‌مان شده را نگیرید ازمان. دردمان می‌آید.

پ.ن: روزگاری به دختری قول دادم براش بخرمنشدنتونستمکات کردگفت هر وقت به قولت عمل کردی برگرد.هنوز نتونستمهنوز برنگشتم.

من از خودم خجالت میکشم یا تمام شدن یک رابطه با تمام حواشی ..با بار گناه تمام این سالها..

دشمنهای کز کش یا جاکش های دماغ عقابی

عمر تلف شده ما یا هرچی لگد میخوریم ارزشمون بالاتر میره خیر سرمون یا حتی بنجامین باتن

را، ,تهِ , ,کات ,نتونستم ,دختری ,تهِ تهِ ,قول دادم ,دادم براش ,دختری قول ,به دختری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گوناگون